سر پیچ از هم جدا شدند. یکی زندانی بود، دیگری زندانبان. زندانی دوره محکومیتش را گذرانده بود و زندانبان دوره خدمتش را. چمدان هایشان پر از گذشته بود، حوله کهنه، ریش تراش زنگ زده، آینه جیبی و. آنها سرنوشت مشترکی داشتند. هر دو خاطرات خود را پشت میله ها گذاشته بودند. و وقتی سر پیچ از هم جدا شدند، برف بر هر دوی آنها یکسان می بارید

من تلاش میکنم پس هستم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Tim چرند و پرند باران موزيك اختیار Bill Joel وبگاه تخصصی تکنولوژی و موبایل ایران خلاصه راهنمای بکارگیری استاندارد حسابداری شماره ۱۶ 97 یا عایق های رطوبتی نانو برای استخر و پشت بام